سالهای دور از خانه

ساخت وبلاگ

چند روزیه اینجا بارون شدیدی میباره. آدم دلش نمیخواد پاشو از خونه بذاره بیرون ولی خب نمیشه در مغازه رو باز نکنم. رفتم نشستم پشت پیشخون لم دادم به صندلیم و به عابرای خیس و یخ زده چشم دوختم. در باز شد و یه دختر حدودا بیست و چار پنج ساله با بوت های بلندی که ساق پاشو زیباتر جلوه می داد، داخل اومد و لبخند به لب نشست روی یکی از صندلیای نزدیک پیشخون و گفت یه اسپرسو میخوام.


ادامه مطلب
سالهای دور از خانه...
ما را در سایت سالهای دور از خانه دنبال می کنید

برچسب : تو بارون مگه میشه عاشق نشد,تو بارون مگه ميشه عاشق نشد,اهنگ تو بارون مگه میشه عاشق نشد,تو بارون مگه میشه عاشق نشد تو بارون مگه میشه گریه نکرد,متن اهنگ تو بارون مگه میشه عاشق نشد,سیامک عباسی تو بارون مگه میشه عاشق نشد, نویسنده : 7cafemahramane1 بازدید : 53 تاريخ : يکشنبه 16 آبان 1395 ساعت: 12:08

طبق معمول رفته بودیم شکار. روی هم رفته سه تا خرگوش و پنج تا کبک زده بودیم. یه خرگوش چاق و چله بدجور چشممو گرفت که با پای خودش داشت می رفت توی تله ی عزیزم و خب بله گیر افتاد و منم دویدم سمتش و تا حسم کرد یهو سرشو برگردوند طرفمو بی حرکت موند. رفیقم هم از راه رسید و گفت ایول پسر عجب گوشتیه. تله ت حرف نداره. من اما دلم پیش چشماش بود که یه جور خاصی، بی رمق زل زده بود توی چشام. گفتم من اینو نمی کُشم. رفیقم هرچی خودشو به زمین و آسمون زد، من قبول نکردم که اینم مث بقیه خرگوشا بکشیم و بفروشیم. با احتیاط از تله بیرون کشیدمش و بغلش کردمو حس کردم یه جهان، آروم شد. اما اون برخ سالهای دور از خانه...
ما را در سایت سالهای دور از خانه دنبال می کنید

برچسب : چش سیا نازارم,چش سیاه نازارم,چش سیا مسعود جلیلیان,مسعود جلیلیان چش سیا,چش سیاه رضا اسکینی,چش سیا رضا اسکینی,چش سیاه,چش سیا,چش سیاشو بگردم بگردم,ای چش سیاه نازارم, نویسنده : 7cafemahramane1 بازدید : 49 تاريخ : چهارشنبه 5 آبان 1395 ساعت: 8:40